دنی سیترینوویچ، کارشناس موسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل (INSS) در مقالهای با عنوان “راهحل مشکل حوثیها در ایران نیست” بیان کرده است: “عملیاتی در ایران در پاسخ به حملات حوثیها، میتواند منطقه را به سمت یک درگیری گستردهتر سوق دهد در حالیکه تردید وجود دارد که آیا این اقدام در تحرکات سازمان تروریستی یمن تغییری ایجاد میکند یا خیر؟” [۱] سیترینوویچ راهبرد حوثیها در خسته کردن ساکنین سرزمینهای اشغالی، غیرفعال کردن بندر ایلات و فشار بر رژیم صهیونیستی برای توقف عملیات نظامی در نوار غزه را موثر دانسته و معتقد است رویکرد کنونی اسرائیل برای مقابله با یمن ناکارآمد بوده است.
با توجه به موفقیت محدود اسرائیل در مقابله با حوثیها و چالشهای امنیتی که ایجاد کردهاند، صداهای برجستهای در نهاد امنیتی اسرائیل خواستار حمله به ایران به عنوان وسیلهای برای متوقف کردن یمن هستند. کارشناس موسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل (INSS) اظهار داشت است: “اگرچه ممکن است از نظر عملیاتی برای اسرائیل راحتتر باشد که مستقیماً ایران را هدف قرار دهد، اما بعید است این حمله بر محاسبات حوثیها در مورد کمپین آنها علیه اسرائیل تأثیر بگذارد. رابطه ایران و حوثیها، رابطه پیچیدهای است و نمیتوان آن را رابطه حامی و مشتری توصیف کرد. اگرچه حوثیها برای ایجاد قابلیتهای نظامی خود از جمله تامین تسلیحات استراتژیک به حمایت ایران متکی هستند، اما استقلال خود را در تصمیمگیری حفظ میکنند و لزوماً منافع ایران را در اولویت قرار نمیدهند. به عنوان مثال، زمانی که دولت ایالات متحده ایران را تحت فشار قرار داد تا حوثیها را مجبور به توقف آتش بر روی کشتیهای آمریکایی که از دریای سرخ عبور میکردند کند، تغییری در شرایط ایجاد نشد. این موضوع نشاندهنده محدودیت تأثیرگذاری ایران بر تصمیمگیری حوثیها است.” [۱]
در ادامه بیان میکند: “توانایی توقف یا کاهش قابلتوجه فعالیت حوثیها علیه اسرائیل مستلزم تغییر در سیاستهای اسرائیل و ائتلاف تحت رهبری ایالات متحده در دریای سرخ است. این رویکرد باید بر چند اصل کلیدی مبتنی باشد:
۱. تداوم : حضور دائمی اسرائیل در دریای سرخ و اجرای حملات مداوم و پیوسته به یمن
2. هماهنگی: هماهنگی با ائتلاف ایالاتمتحده امریکا و تمرکز بر شناسایی “مناطق حساس” با هدف وارد کردن خسارات قابلتوجه به حوثیها
3. اهداف متنوع: حملات مستمر علیه رهبران کلیدی، بهویژه اعضای قبیله به رهبری عبدالملک الحوثی و برادرانش که نقشهای رهبری ارشد در یمن دارند و ایجاد حس تهدید مداوم در آنها
4. ایران: هدف قرار دادن نیروهای سپاه قدس ایران در یمن به رهبری عبدالرضا شهلایی که نقش مهمی در ایجاد قابلیتهای نظامی یمن ایفا کردهاند.
5. اطلاعات: تقویت روابط با کشورهای خلیجفارس به ویژه امارات و عربستان سعودی در راستای کسب اطلاعات جامع و واقعی از حوثیها
و در انتها نتیجهگیری میکند: “با نگاهی به آینده، حتی اگر جنگ غزه پایان یابد و حوثیها حملات خود را موقتاً متوقف کنند، رژیم حوثی در یمن باید در نهایت سرنگون شود.”
“درسی که حوثیها از مناقشه کنونی آموختهاند، این است که قدرت نظامی که با کمک ایران ساختهاند میتواند برای امتیازات سیاسی از سوی بازیگران منطقه ای و بین المللی استفاده شود. بنابراین، حتی اگر شلیک موشک به سمت اسرائیل به طور موقت متوقف شود، احتمالاً به دلایل دیگری مانند روابط حوثی و عربستان یا اقدامات اسرائیل علیه سایر عناصر محور مقاومت از سر گرفته میشود. علاوه بر این، دانش عملیاتی که حوثیها در کارزار خود علیه اسرائیل به دست آوردهاند، با دیگر نیروهای نیابتی ایران در خاورمیانه، مانند شبهنظامیان شیعه در عراق، به اشتراک گذاشته میشود. این امر بر فوریت سرنگونی رژیم حوثی تاکید میکند. دستیابی به این هدف ضربه سختی به تلاشهای نیروسازی ایران وارد میکند و جای پای استراتژیک آن را در نزدیکی تنگههای منتهی به شاخ آفریقا تضعیف میکند.” [۱]
منبع:
[۱] Danny Citrinowicz, “The Solution to the Houthi Problem Is Not in Iran”, Institute for National Security Studies (INSS), 2025