کشیدگی ردیف و محتوا

مرکز مطالعات استراتژیک بگین- سادات (BESA) به عنوان یکی از مراکز تولید محتوای رژیم صهیونیستی همواره سعی کرده ایران را کشوری دارای سلاح اتمی معرفی کند. این اندیشکده در ماه اکتبر سال ۲۰۲۴، در مقاله‌ای با عنوان “جنگ هسته‌ای محدود و استراتژی ملی اسرائیل” نوشته پروفسور Louis Rene Beres تلاش کرده راهکارهای توقف تهدید ایران و نیروهای نیابتی آن را بررسی کند.

پروفسور رنه برس که استاد بازنشسته علوم سیاسی و حقوق بین‌الملل است در این مقاله به این موضوع پرداخته است که رژیم صهیونیستی تاکنون در مورد افشاء توانمندهای هسته‌ای خود به صورت مبهم و محتاطانه عمل کرده و اعتقاد دارد این سیاست در شرایط کنونی کارایی نداشته و رژیم صهیونیستی باید در مورد توانمند‌های هسته‌ای خود مقتدرانه، بدون تردید و صریح صحبت کند تا سیاست‌های بازدارندگی و دفاعی رژیم موثر واقع شده و توسط ایران قابل درک باشد.

وی معتقد است دکترین هسته‌ای باید در جهت بازدارندگی عمل کند، نه در راستای انتقام و زمانی‌که این سلاح‌ها در میدان جنگ مورداستفاده قرار گیرند ماموریت حیاتی آنها شکست خورده است و در ادامه می‌افزاید: “اگر به ایران اجازه داده شود که هسته‌ای شود، رابطه بازدارندگی اسرائیل با ایران با آنچه زمانی بین‌ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی به دست می‌آمد قابل مقایسه نخواهد بود.”

این اندیشمند رژیم صهیونیستی معتقد است اگر رژیم صهیونیستی بر موضع مبهم خود در مورد تسلیحات اتمی خود پافشاری کند، ایران این موضوع را با سامانه دفاع موشکی بالستیک رژیم مقایسه می‌کند و هرگونه دفاع با احتمال رهگیری کمتر از ۱۰۰ درصد در مقابل حملات هسته‌ای ایران می‌تواند فاجعه‌آفرین باشد. فلذا باید ایران را متقاعد کند که هزینه حمله به اسرائیل بیشتر از منافع آن خواهد بود.

و این بازدارندگی از نظر رنه‌برس از دو طریق صورت خواهد گرفت

  1. توانایی: انتقال این پیام به ایران که سلاح‌های اتمی اسرائیل و قدرت آتش آنها می‌تواند خسارات غیرقابل تصوری به بار بیاورد.
  2. تمایل: حرکت به سمت افشای توانمندی‌های هسته‌ای با هدف انتقال پیام تمایل اسرائیل برای دنبال کردن تهدیدات هسته‌ای

یکی از نکات مهمی که رنه‌برس در مقاله خود به آن اشاره می‌کند، پراکندگی تسلیحات اسرائیل است. او در این خصوص می‌گوید: “اگر ایران هسته‌ای شود، برای حفظ بازدارندگی اسرائیل باید ایران به این باور برسد که تعداد زیادی از نیروهای رژیم صهیونیستی از حمله ایران جان سالم به در خواهند برد و نمی‌توان از حمله ‌این نیروها به اهداف با ارزش در ایران جلوگیری کرد.”

و می‌افزاید: ” افشا انتخابی اطلاعات تسلیحات اتمی اعم از پراکندگی تسلیحات، ویژگی‌های فنی سلاح‌ها و تکثیر سیستم‌های تسلیحات هسته‌ای می‌تواند هرگونه شک و تردید ایران را در مورد توانایی‌ها و اهداف نیروی هسته‌ای اسرائیل برطرف کند. اگر چنین تردیدهایی به چالش کشیده نشوند، می‌توانند بازدارندگی هسته‌ای اسرائیل در برابر ایران را بیش از پیش تضعیف کنند.”

در این مقاله دو نوع جنگ هسته‌ای محتمل بین ایران و اسرائیل مورد بررسی قرار گرفته است:

  1. جنگ هسته‌ای غیرمتقارن که در آن فقط اسرائیل هسته‌ای است.
  2. جنگ هسته‌ای متقارن که هم اسرائیل و هم ایران هر دو مجهز به سلاح اتمی هستند.

رنه‌برس معتقد است در جنگ هسته‌ای غیرمتقارن، رژیم صهیونیستی باید روی تهدیدات غیرهسته‌ای اما غیرمتعارف ایران مانند جنگ بیولوژیکی یا بمب‌های پالس الکترومغناطیس (EMP) که می‌توانند موجودیت اسرائیل را به خطر بیندازند تمرکز کند و از مهمات و استراتژی جنگ هسته‌ای برای مقابله با چنین تهدیداتی استفاده کند و این تهدیدات تا زمانی‌که اسرائیل در خصوص توانمندی‌های هسته‌ای خود به صراحت صحبت نکند موثر نخواهند بود.

نکته قابل‌توجه در مقاله مرکز مطالعات استراتژیک بگین- سادات اذعان به این نکته است که :”هیچ کشوری، از جمله اسرائیل، موظف نیست از دسترسی به سلاح‌های اتمی چشم‌پوشی کند. در شرایط خاص، حتی استفاده از سلاح‌های اتمی می‌تواند قانونی باشد (تا جایی که چنین استفاده‌ای با انتظارات مدون از تمایز، تناسب و ضرورت نظامی سازگار باشد).” و نتیجه‌گیری می‌کند سازمان حقوق بشر نمی‌تواند اسرائیل را به دلیل تهدید به استفاده از سلاح‌های اتمی در شرایط دفاع از خود متهم کند…

یکی از سناریوهای رنه‌برس در جنگ نامتقارن هسته‌ای، استفاده ایران از متحد هسته‌ای خود کره‌شمالی برای درگیر کردن اسرائیل در یک جنگ مستقیم هسته‌ای است که به زعم او در این حالت برتری واقعی با پیونگ‌یانگ خواهد بود. در خصوص حالت دوم و جنگ متقارن نیز بیان کرده است: “آشکارا به نفع اورشلیم است که تقریباً به هر قیمتی از چنین تهدیدی وجودی جلوگیری کند…”

رنه‌برس مقاله خود را با این ایده خاتمه می‌دهد که: “هدف اسرائیل نباید ساخت یک سلاح منحصر به فرد پیشرفته باشد، بلکه باید دریابد که چگونه می‌تواند یک «سلاح نهایی» را با استراتژی‌های حفظ خود مبتنی‌بر بازدارندگی تطبیق دهد. هیچ چالش ملی نمی‌تواند مهمتر از ‌این باشد.” و این نکته را گوشزد می‌کند “پیشرفته‌ترین سلاح اتمی نیز بدون بازدارندگی معنایی ندارد و این مفهوم بازدارندگی است که مهم است، حتی با سلاح‌های متعارف و غیرهسته‌ای…

دیدگاه خود را ثبت کنید