موسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل (INSS) در گزارشی تحلیلی به چالشها و نگرانیهای دولت اسرائیل در مورد هزینه آتشبس و آزادی گروگانها پرداخته است.
این اندیشکده از بازسازی قدرت حماس به عنوان بزرگترین چالش برای رژیم صهیونیستی یاد کرده و عنوان میکند: “فراتر از خطر آزادی تروریستها از زندانهای اسرائیل و بازگشت ساکنان و شبهنظامیان حماس به شمال غزه، دولت اسرائیل اکنون با یک چالش بزرگ روبرو است: جلوگیری از بازسازی قدرت حماس در میان ویرانیهای غزه در جریان آتشبس فعلی. اسرائیل باید یک طرح اضطراری قوی برای کاهش خطرات در صورت فروپاشی آتشبس یا عدم اجرای کامل طرح آزادی گروگانها طراحی کند.”
تیمر هایمن، مدیر اجرایی موسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل، توافق آتشبس را از منظر دیدگاههای انسانی و اخلاقی برای اسرائیل با اهمیت دانسته و اعتقاد دارد شهروندان اسرائیلی اسیر شده در روز شنبه ۷ اکتبر باید به خانه بازگردانده شوند. به نظر او عدم انجام این کار میتواند تردیدهایی را در مورد پایبندی اسرائیل به اصول مسئولیت متقابل و همبستگی و اینکه همه اسرائیل به یکدیگر متعهد هستند ایجاد کند. و اضافه میکند: “در کنار امید به بازگشت اسرا – برای دفن یا بازپروری – نگرانیهای امنیتی اجتنابناپذیر و سنگینی در مورد قیمت آتشبس به وجود میآید.
توافق آتشبس ممکن است مزایای استراتژیک بالقوهای داشته باشد که به اقدامات اسرائیل پس از تکمیل توافق بستگی دارد. در حالی که این سوال که آیا چنین توافقی میتوانست چندین ماه پیش به دست بیاید واقعاً نگرانکننده است، اکنون فرضی است و بنابراین نامربوط است. پاسخ به چنین سؤالاتی بهتر است به عهده تصمیمگیری تاریخ – یا به کمیسیون تحقیق دولتی که فقط میتوانیم امیدوار باشیم که تشکیل شود – گذاشته شود.
حادترین مشکل توافق آتشبس، اجرای تدریجی و مرحلهای آن با انتقال دردسرساز بین مرحله اول و دوم است. مرحله دوم شامل آزادی تروریستهای فلسطینی محکوم به جنایات شنیع، توقف عملیات ارتش اسرائیل در غزه و خروج تمامی نیروهای ارتش اسرائیل از نوار است. متأسفانه، این احتمال وجود دارد که این آتشبس جزئی باشد، زیرا حماس نمیداند همه اجساد گروگانهای کشته شده در کجا قرار دارند. این احتمال وجود دارد که حماس به عنوان یک “سیاست بیمه” برای جلوگیری از تجدید جنگ اسرائیل، ادعاهای نادرستی در مورد محل نگهداری کشتهشدگان ارائه داده باشد. بنابراین، اسرائیل باید با پیشبینی احتمال فروپاشی یا ناقص ماندن توافق، توسعه برنامههای امنیتی و استراتژیک را آغاز کند.”
تهدید امنیتی
در این گزارش، سه نگرانی اصلی و استدلالهای مخالفان توافق آتشبس به صورت ذیل دستهبندی شده است:
۱- تهدید دوگانه آزادی زندانیان فلسطینی از زندانهای اسرائیل:
• بازگشت افراد محکوم و رهبران احتمالی نسل بعدی به غزه (مانند آزادی یحیی سنوار در سال ۲۰۱۱).
• این واقعیت که حماس آزادی این زندانیان را به عنوان یک پیروزی میبیند که جایگاه آن را تقویت کرده و ممکن است فلسطینیها را برای انجام آدمرباییهای بیشتر در آینده ترغیب کند.
۲- اجازه دادن به ساکنان شمال غزه برای بازگشت به مناطقی که از حماس پاکسازی شدهاند – در نزدیکی جوامع اسرائیلی در امتداد آن سوی مرز – بدون بازرسی کامل میتواند تهدیدها را دوباره افزایش دهد.
۳- عقبنشینی اسرائیل از غزه و پایان جنگ، در حالی که حماس همچنان بالفعل کنترل نوار غزه را در اختیار دارد، به حماس اجازه میدهد تا تواناییهای نظامی بلندمدت خود را بازسازی کند و انگیزه خود را برای مقاومت فعال علیه اسرائیل در کوتاه مدت حفظ کند.
هایمن میافزاید: “اینها در واقع چالشهای سنگینی هستند. با این حال، نگرانی سوم – اجازه دادن به حماس برای باقیماندن در جایگاه حاکم واقعی غزه – مشکل استراتژیک اصلی است زیرا با اهداف جنگ تعریف شده توسط دولت اسرائیل در تضاد است. بقیه موارد قابل حل است.
آزادی زندانیان از زندان بدون شک هزینه سنگینی است، اما از همان ابتدا مشخص بود که این بهایی بود که اسرائیل باید برای شکست وحشتناک حفاظت از شهروندان اسرائیلی در ۷ اکتبر بپردازد. با این وجود، این خطر قابل کاهش است. تروریستهای خطرناکی که قادر به تحریک خشونت بیشتر هستند به کشور ثالث تبعید خواهند شد (اسرائیل بارها توانایی خود را در خنثی کردن تهدیدها در هر نقطه از جهان نشان داده است). زندانیان کم خطرتر که به غزه یا کرانه باختری (یهوده و سامره) باز میگردند، تحت نظارت دقیق اطلاعاتی قرار میگیرند و اطمینان حاصل میشود که هرکسی که به تروریسم باز میگردد دستگیر یا حذف خواهد شد.
بازگشت و حضور واقعی فلسطینیان در شمال نوار غزه خطری ذاتی ندارد. با این حال، تا زمانی که درگیری اسرائیل و فلسطین ادامه داشته باشد، برخی افراد – حتی آنهایی که در حال حاضر کودکان بیگناه هستند – به ناچار به صفوف سازمانهای تروریستی خواهند پیوست. بدون پرداختن به ریشه مشکل، فقط به درمان علائم ادامه خواهیم داد. خطر واقعی در بازسازی بالقوه زیرساختهای تروریستی نهفته است.
شمال نوار غزه به طور کامل ویران شده است. هم روی زمین و هم زیر زمین، زیرساختهای حماس ریشهکن شده است، زیرا این منطقه ای است که ارتش اسرائیل گردانهای حماس را را از طریق حملات نظامی که بسیار فراتر از محدوده یک پیروزی نظامی معمولی بود از بین برد.
منطقی است که فرض کنیم ارتش اسرائیل رویکرد متفاوتی را برای جلوگیری از تسلیح مجدد حماس یا تجدید تهدید علیه اسرائیل اتخاذ خواهد کرد. این استراتژی احتمالاً بسیار تهاجمیتر از شیوههای عملیاتی قبل از ۷ اکتبر است، مشابه عملیاتهای آن در لبنان که اجرای آتشبس امضا شده در نوامبر ۲۰۲۴ را تضمین کرد که به جنگ با حزبالله پایان داد.”
روز پس از توافق آتشبس
مطابق گزارش مدیراجرایی موسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل، خطر اجازه دادن به حماس برای باقیماندن در قدرت شدیداً غیرقابل انکار است، زیرا حماس تلاش خواهد کرد تهدید علیه اسرائیل را بازگرداند. و بیان میکند: “در حالی که یافتن راهحلهای محلی برای رسیدگی به مشکل قاچاق به غزه از طریق مسیر فیلادلفیا چه در روی زمین و چه در زیرزمین امکانپذیر است، نمیتوان این نوار را به طور کامل مسدود کرد. بنابراین اسرائیل اکنون باید برای روز بعد از توافق آتشبس آماده شود که به ناچار خواهد آمد.
در صورتی که حماس به عنوان حاکم واقعی غزه باقی بماند، اسرائیل چه خواهد کرد؟ به هر حال، حذف حماس از قدرت یکی از اهداف جنگ بود و هنوز محقق نشده است. این بدان معناست که اسرائیل باید برای امکان بازگشت به غزه برای جنگ در چند هفته یا چند ماه آینده آماده شود. وقتی آن زمان فرا رسد، اسرائیل دیگر نمیتواند از پرداختن به موضوعی که اغلب راحتتر است فرار کند: با نوار غزه چه کنیم؟”
هایمن نتایج تجزیه و تحلیلهای کارشناسان درخصوص سناریوهای پیشروی اسرائیل درخصوص غزه را در چهار گزینه اصلی خلاصه میکند: “
۱- اشغال مجدد غزه و الحاق آن به اسرائیل: توافق با حماس این گزینه را حتی در مناطق شمال غزه که حضور حماس ریشهکن شده است، پیچیدهتر میکند. انتظار میرود حدود یک میلیون فلسطینی به شمال غزه بازگردند. تخلیه مجدد آنها – حتی اگر از نظر نظامی امکانپذیر باشد – برای جامعه بینالمللی غیرقابل قبول خواهد بود. حتی مشخص نیست که دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا چنین تصمیمی را تایید کند. علاوه بر این، این گزینه برای اعمال در سراسر غزه غیر عملی است. در حالی که اسرائیل میتواند شمال غزه را اشغال کرده و حتی در آنجا شهرکسازی کند، اما هزینههای آن اعم از اعتراضات داخلی، انزوا و تحریمهای بینالمللی بیشتر از منافع آن خواهد بود. بنابراین، باید از خود بپرسیم که آیا اشغال مجدد غزه ارزش دارد؟ به نظر نمیرسد.
۲- اشغال مجدد و حکومت نظامی: در این سناریو، ارتش اسرائیل کل نوار غزه را مجدداً اشغال میکند، حکومت نظامی را اعمال میکند و به ریشهکن کردن حماس ادامه میدهد و در عین حال مسئولیت توزیع کمکهای بشردوستانه و رفع نیازهای غیرنظامیان را بر عهده میگیرد. این گزینه با هزینههای هنگفتی همراه خواهد بود: تلفات جانی، فشار اقتصادی، مشروعیت اجتماعی-داخلی و واکنش شدید بینالمللی. ارتش اسرائیل به فراخوان گسترده نیروهای ذخیره و تهیه مقادیر زیادی اسلحه و مهمات و همچنین زمان زیادی نیاز دارد. نخست وزیر بنیامین نتانیاهو دلایل خوبی برای رد این گزینه در آغاز جنگ داشت. حتی اگر اسرائیل بتواند با انزوای بینالمللی و فروپاشی نهایی هرگونه امیدی برای عادیسازی بین اسرائیل و جهان عرب کنار بیاید، وضع حکومت نظامی در نوار غزه میتواند به عنوان راهحل دائمی نهادینه شود. آیا هیچ کشور یا سازمانی حاضر است کنترل غزه را به دنبال ارتش اسرائیل به دست بگیرد؟ هر کشور یا سازمان عربی که در این شرایط غزه را تصرف کند، بدون راهحل دیپلماتیک گستردهتر، به عنوان همکاری با اسرائیل و در اختیار گرفتن کنترل این سرزمین به پشتوانه قدرت نظامی اسرائیل تلقی میشود. در نتیجه، اسراییل برای همیشه بر غزه حکومت خواهد کرد، سرزمینی ویران با بیش از دو میلیون فلسطینی فقیر، گرسنه، خشمگین و مستاصل…
۳- هرج و مرج: اسراییل میتواند از نوار غزه عقبنشینی کند و وضعیت را دقیقاً به همان شکلی که امروز هست رها کند و تمام دخالت غیرنظامیان را به حالت تعلیق درآورد. برخی از مردم از این گزینه به عنوان سیاست “آشوب برنامهریزی شده” یاد میکنند. در چنین سناریویی، اسرائیل حق دفاع از خود و ادامه عملیات نظامی هدفمند علیه حماس را حفظ خواهد کرد، اما در اداره غیرنظامی این سرزمین دخالتی نخواهد داشت. حماس احتمالاً کنترل خود را دوباره به دست میآورد و خود را بازسازی میکند، زیرا به عنوان مرجع عملی کنترل کمکهای بشردوستانه عمل میکند. زمانی که کنترل اقتصادی حماس بر غزه و فقدان یک ایدئولوژی رقیب برای به چالش کشیدن روایت مقاومت، تهدیدی امنیتی برای دولت اسرائیل باشد، مسئله زمانبر خواهد بود. در حالی که اسرائیل ممکن است در نهایت با از بین بردن آنچه از قابلیتهای نظامی حماس باقی مانده است به پیروزی دست یابد، حضور آن در این سرزمین ادامه خواهد داشت. تا زمانی که ایدئولوژی مقاومت خشونت آمیز پابرجاست، چالش حل نشده باقی خواهد ماند.
۴- یک رژیم غیرنظامی جایگزین: این گزینه شامل انتقال مسئولیت و کنترل توزیع کمکهای غیرنظامی و مدیریت اداره غیرنظامی نوار غزه به دست نهادی غیر از حماس است، در حالی که مسئولیت امنیتی عمدتاً از طریق ارتش اسرائیل باقی میماند. حملات هوایی هدفمند و عملیات مخفیانه. در حالی که اجرای این گزینه در واقع پیچیدهتر است، اما حماس را از قدرت دور نگه میدارد، فلذا میتواند در سراسر نوار غزه انجام شود و با قوانین بینالمللی نیز مطابقت دارد. برخلاف گزینه حکومت نظامی، این گزینه تضمین میکند که ارتش اسرائیل به جای مدیریت زیرساختهای فاضلاب غزه، مسئول امنیت اسرائیل باقی میماند.
هر نهادی که کنترل اداره غزه را به عهده بگیرد باید دو معیار را رعایت کند: حماس نباید نقشی داشته باشد و این نهاد باید توانایی عملی برای حکومت مؤثر داشته باشد. ایده یک کمیته موقت که امور غزه را مدیریت خواهد کرد، چندین ماه است که در تشکیلات دفاعی اسرائیل مورد بحث قرار گرفته است. در حالی که چنین کمیتهای میتواند از سوی تشکیلات خودگردان فلسطین تأیید شود و به طور بالقوه راه را برای بازگشت نهایی تشکیلات خودگردان به غزه هموار کند. تشکیلات خودگردان احتمالاً با این ایده مخالف خواهد بود، زیرا تمایل تاریخیاش به اجتناب از مسئولیت است. خواسته تشکیلات خودگردان “همه یا هیچ” است. در اسراییل نیز مقاومت قابلتوجهی برای درگیر کردن تشکیلات خودگردان حتی به صورت نمادین وجود دارد. با این حال، فشار خارجی – به ویژه از سوی دونالد ترامپ، که توافق آتشبس فعلی را قبل از تحلیف خود تضمین کرد – میتواند تشکیلات خودگردان را مجبور به پذیرش چنین ترتیبی کند. حتی اگر تشکیلات خودگردان مخالفت کند، ممکن است برای حمایت از یک رژیم غیرنظامی جایگزین برای غزه تحت فشار قرار گیرد.”
هایمن در انتها نتیجه میگیرد: “اسرائیل باید پایان بازی موردنظر خود را برای غزه تعیین کند. توافق برای آزادی گروگانها آغاز یک پایان است و تا زمانی که از هماکنون برای فردای توافق برنامهریزی نکنیم، جنگ پایانی نخواهد داشت. اگر اسرائیل به طرح اولیه خود مبنیبر جایگزینی رژیم حماس با یک دولت غیرنظامی – دولتی که نه حماس باشد و نه اسرائیل – پایبند نباشد، اهداف جنگ محقق نخواهد شد. اگر حماس در غزه در قدرت بماند، رهبری و افکار عمومی اسرائیل ناامید خواهند شد، به ویژه اگر همه گروگانها آزاد نشوند و اگر حماس آزادی زندانیان خود را تضمین کند و ارتش اسرائیل را مجبور به عقبنشینی از نوار کند. در چنین شرایطی، رهبران حماس احتمالاً پیروزی را اعلام میکنند و بسیاری به قدرت آنها ایمان میآورند.
ما وارد دورهای از احساسات شدید میشویم که بین شادی و ناامیدی، بین امید و خشم در نوسان است. دورهای که با تنش و ترس همراه شده و این وضعیت شکننده میتواند به دلشکستگی ختم شود. به هر حال، ما “با شیطان قرارداد بستهایم”. هر روز اجرای این توافق آتشبس دشوار و پرتنش خواهد بود. این فشار احساسی، ما را از برنامهریزی استراتژیک بلندمدت مستثنی نمیکند. پایان این توافق ناگزیر فرا خواهد رسید و اکنون زمان ارائه یک طرح خروج روشن است که تضمین کند هدف نهایی جنگ – جایگزینی رژیم حماس – با تبدیل دستاوردهای نظامی به یک استراتژی سیاسی منسجم محقق میشود. چنین طرحی میتواند شامل همکاری با ریاض باشد و حتی ممکن است راه را برای برنده شدن جایزه صلح نوبل برای رئیسجمهور ترامپ و نخست وزیر نتانیاهو هموار کند.”