کشیدگی ردیف و محتوا

بیش از دو دهه از حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ و سه سال از پایان رسمی ماموریت جنگی ایالات‌متحده در آنجا میگذرد اما ارتش آمریکا هنوز آنجا را ترک نکرده است. کماکان ۲۵۰۰ نیروی آمریکایی در عراق حضور دارند و اقدامات واشنگتن با حداقل هماهنگی با مقامات عراقی صورت می‌پذیرد. از نظر کارشناسان اندیشکده بنیاد قرن (TCF)، این وضعیت موجب تشدید خطرات جدی هم برای ایالات‌متحده و هم برای عراق می‌گردد، به ویژه تشدید مارپیچ بی‌ثبات‌کننده تنش نظامی.

اندیشکده بنیاد قرن در گزارشی با عنوان “ماموریت بهتر ایالات‌متحده در عراق:‌ مبارزه با داعش، سرمایه‌گذاری در دولت” معایب رویکرد نظامی ایالات‌متحده در عراق را به دولتمردان گوشزد کرده و تلاش می‌کند راهکاری معتدل‌تر برای حضور در عراق و حفاظت از منافع ایالات‌متحده در منطقه ارائه دهد.

در این گزارش آمده است: “حضور نظامی ایالات‌متحده مفهوم حاکمیت عراق را مورد تمسخر قرار می‌دهد و بهانه و هدفی برای فعالیت گروه‌های مسلح عراقی مانند کتائب ‌حزب‌الله فراهم می‌آورد. این گروه‌ها تا زمانی‌که نیروهای آمریکایی در کشور حضور داشته باشند مشروعیت بی‌دلیل خود را حفظ کرده و موجب تضعیف دولت عراق و گسترش درگیری با نظامیان امریکایی می‌شوند.”

این گزارش اصرار واشنگتن برای حضور در عراق را ناشی از این سیاست می‌داند که برای ایالات‌متحده عراق عرصه‌ای برای مقابله با ایران‌ است و اینگونه توضیح می‌دهد که: “این سیاست کوته‌بینانه است:‌ یک عراق مستقل، با حاکمیت خوب و مرفه دارایی بسیار بزرگتری برای ثبات منطقه‌ای موردنظر ایالات‌متحده و مردم عراق است و اگر منافع متضاد تعیین‌کننده وضعیت موجود حل نشود، عراق به سرعت به سمت بی‌ثباتی و جنگ پیش خواهد رفت.”

این گزارش سه اقدام اصلی را برای تنظیم مجدد روابط بین ایالات‌متحده و عراق به گونه‌ای که از اهداف بلندمدت هر دو کشور پشتیبانی کند، ارائه می‌کند:‌

“۱- هدف اصلی ماموریت نظامی ایالات‌متحده در این کشور به صورت کمک به نیروهای امنیتی عراق در حفاظت از قلمرو خود و جلوگیری از هرگونه ظهور مجدد داعش یا گروه‌های مشابه باز تعریف و اصلاح شود.

۲- تمرکز روابط دوجانبه ایالات‌متحده و عراق از امنیت به سمت همکاری با جامعه مدنی، بهبود حکومت و تنوع بخشیدن به اقتصاد عراق تغییر کند.

۳- دولت باثبات عراق سرلوحه همه سیاست‌های ایالات‌متحده در قبال عراق قرار شود، نه اینکه با این کشور به عنوان صحنه‌ای برای مقابله با ایران رفتار شود.”

ناسازگاری آمریکا

تاریخچه حضور دولت‌های مختلف آمریکا در عراق در گزارش اندیشکده بنیاد قرن به این صورت بیان می‌شود: “پس از اتمام دوره ریاست‌جمهوری جورج دبلیو بوش در سال ۲۰۰۹، دولت‌های متوالی آمریکا، عراق را مشکلی می‌دانستند که باید ایالات‌متحده را از آن خارج کنند و برای این کار تلاش کرده‌اند. حقیقت این است که برای سیاست‌گذاران واشنگتن، عراق به‌غیر از اینکه عرصه‌ای برای مقابله با ایران است، ارزش استراتژیک دیگری ندارد. این دیدگاه می‌تواند تا حدی ناشی از جهت‌گیری رهبران بغداد پس از تغییر رژیم باشد اما این نگاه نیز نتیجه این واقعیت است که عراق به خودی خود برای امنیت یا اقتصاد ایالات‌متحده اهمیت چندانی ندارد.”

و ادامه می‌دهد: “سیاست آمریکا حفظ حضور نظامی در عراق بدون توجه به هزینه‌های روابط با دولت عراق بوده است. به همین دلیل وقتی ماموریت مقابله با داعش در سال ۲۰۱۸ تمام شد، ایالات‌متحده تمایلی به خروج نیروها از عراق نداشت. این ناسازگاری آمریکا پرهزینه بوده و سود آشکاری برای ایالات‌متحده به همراه نداشته است.

در سال‌های پس از ترور قاسم سلیمانی، شبه‌نظامیان عراقی حملات متعددی را به تأسیسات آمریکایی در داخل و خارج از عراق انجام داده‌اند که گاهاً منجر به کشته‌شدن نیروهای نظامی ایالات‌متحده گردیده است. این حملات بی‌پاسخ نبوده و با حملات‌هوایی به مقر شبه‌نظامیان طرفدار ایران روبرو شده است. همچنین واشنگتن از هواپیماهای بدون سرنشین برای ترور فرماندهان شبه نظامی‌ای که آنها را مسئول حملات می‌داند استفاده کرده است. با هر چرخه تشدید تنش، خطر دشمنی بیشتری ایالات‌متحده را تهدید کرده و فشار بیشتری از سوی عراق به ایالات‌متحده برای خروج نیروها و توقف عملیات نظامی و نقض حاکمیت وارد می‌شود.

با اینکه این چرخه برای همه طرف‌ها ناپایدار و پرهزینه است، همچنان ادامه دارد. زیرا سنتکام (فرماندهی مرکزی ایالات‌متحده) و شورای امنیت ملی نمی‌خواهند آنچه را که به عنوان یک پایگاه استراتژیک برای رویارویی با ایران می‌دانند، واگذار کنند.

سیاستمداران ارشد عراق در چارچوب هماهنگی (بلوکی از احزاب شیعه در پارلمان عراق که به ایران نزدیک هستند) معتقدند که راه شکستن این چرخه و جلوگیری از حملات مقاومت، پایان دادن به حضور نظامی آمریکا در عراق است. اگر واشنگتن استراتژی گسترده‌تری را بپذیرد، این چشم‌انداز قابل دستیابی است، اما هنوز این اقدام صورت نگرفته است.”

در این گزارش با غیرقابل دفاع خواندن وضعیت موجود، بیان شده استتنها راهی که ایالات‌متحده می‌تواند به سیاست کنونی خود در عراق ادامه دهد، از طریق اجبار دولت عراق است که خود گواه میزان ناپایداری وضعیت فعلی است.

واشنگتن برای جلوگیری از ارائه درخواست رسمی خروج نیروهای امریکایی توسط عراق از تهدید برای تحت فشار گذاشتن دولت عراق استفاده می‌کند. یکی از این تهدیدها تحریم‌های اقتصادی است و از آنجا که اقتصاد و امنیت عراق به ایالات‌متحده وابسته است، دولت عراق به دلیل ترس از انتقام‌جدیی امریکا، نمی‌خواهد به‌طور یک‌جانبه نیروهای خارجی را اخراج کند.”

و ادامه می‌دهد: “السودانی در موقعیت دشواری قرار دارد و نمی‌تواند این مشکل را به‌تنهایی حل کند. او با حمایت از یک مذاکره دیپلماتیک برای پایان دادن به ماموریت نظامی آمریکا در عراق، ثباتی چند ماهه را خریده است. تاکنون، شبه‌نظامیان عراقی با اکراه این رویکرد را پذیرفته‌اند، اما صبر آنها حدی دارد. از دیدگاه شبه‌نظامیان، تنها راه خروج ایالات‌متحده از عراق، توسل به اجبار خشونت‌آمیز است. آنها از خروج آمریکا از افغانستان ایده گرفته‌اند و مسیری مشابه برای خروج ایالات‌متحده از عراق می‌بینند. اگر رویکرد دیپلماتیک در آینده نزدیک پیشرفت محسوسی نداشته باشد، تقریباً مسلم است که این گروه‌های مقاومت حملات خود را علیه اهداف آمریکایی در عراق و خارج از آن از سر خواهند گرفت. به نظر می‌رسد آتش‌بسی که ایران شبه‌نظامیان عراقی را برای آن در فوریه تحت فشار قرار داد، برقرار است.

در سوی دیگر معادله، ایالات‌متحده به هیچ‌یک از وعده‌های خود در مورد کاهش قدرت عمل نکرده است. درست است که واشنگتن قصد پایان دادن به مأموریت ائتلاف ضد داعش را اعلام کرده است و مذاکرات را با عراق از طریق کمیسیون عالی نظامی (HMC) آغاز کرده است، اما هیچ پیشرفت معناداری در مورد اینکه آیا و چه زمانی نیروهای ایالات‌متحده عقب نشینی می‌کنند، حاصل نشده است. سفر سودانی به کاخ سفید در ماه آوریل فرصتی برای اعلام برخی پیشرفت‌های آزمایشی و دادن زمان بیشتری به مذاکرات بود.

براساس گزارش‌های خبری، واشنگتن و بغداد بر سر طرح کلی توافقی به توافق رسیده‌اند که براساس آن ایالات‌متحده متعهد می‌شود ظرف یک سال نیروهای خود را از مناطق فدرال در عراق (همه بخش‌های کشور به جز کردستان عراق) و اربیل در کردستان عراق خارج کند. با این‌حال، به‌نظر می‌رسد این جدول زمانی مشروط به توقف ادامه حملات علیه ایالات‌متحده در عراق باشد، چیزی که تحت کنترل دولت عراق نیست و تضمینی برای آن وجود ندارد.”

فراتر از تمرکز نظامی

در بخشی از این گزارش آمده است: “علیرغم همه چالش‌های موجود، ایالات‌متحده این توانایی را دارد که اگر مایل باشد از تمرکز نظامی بر عراق فراتر رفته و مسیر بهتری را ترسیم کند. این ایالات‌متحده است که باید اولین اقدام را انجام دهد، زیرا بغداد خواهان روابط خوب با واشنگتن است و اجباری برای عقب‌نشینی ایالات‌متحده ندارد.

ایالات‌متحده می‌تواند با ارائه طرحی مبنی‌بر کاهش تعداد نیروهای خود در عراق، پایان رسمی ماموریت ائتلاف، اجتناب از اقدام نظامی غیرمجاز در عراق، اعلام این طرح به صورت مرحله به مرحله و اعتبار بخشیدن به آنو  عقب نشینی آرام این شرایط را تضمین کند. با چنین طرحی، ایالات‌متحده می‌تواند تعداد قابل‌توجهی از نیروهای خود را با هدف حفاظت ازمنافع خود در عراق حفظ کند. مشابه آنچه در سال‌های ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۴ رخ داد و بیش از هزار نیروی نظامی و ویژه در عراق باقی ماندند.

اما برای اینکه این طرح سریعتر اجرایی شود، ایالات‌متحده باید در زمینه خروج نیروها پیش‌دستی کند تا مذاکرات بدون تهدید حملات شبه نظامیان ادامه یابد. رهبران نظامی و امنیتی آمریکا که در مورد کاهش نیروها لجباز هستند، خطر تضعیف روابط شکننده را حتی بیشتر می‌کنند.

ایالات متحده می‌تواند نیروهای خود را بدون ایجاد خلاء امنیتی که ایران پر خواهد کرد، خارج کند. تا زمانی که ایالات‌متحده با عراق درگیر باشد، عراق به طور کامل تحت نفوذ ایران قرار نخواهد گرفت، حتی اگر تعداد نیروهای آمریکایی بسیار کمتر باشد. یک نمونه از چنین تعاملی، حمایت از عراق برای تهیه سامانه‌های دفاع هوایی پیشرفته است که از آن در برابر راکت‌ها، موشک‌های بالستیک، هواپیماهای بدون سرنشین و بمب‌افکن‌های جنگنده محافظت می‌کند و در نتیجه تضمین می‌کند که نه ایالات‌متحده و نه ایران (یا ترکیه) نمی‌توانند آزادانه عملیات نظامی در داخل یا از طریق خاک عراق انجام دهند. این نوع حمایت نشان‌دهنده حسن نیت و احترام به حاکمیت عراق است.”

در ادامه گزارش آمده است: “ایالات‌متحده برای داشتن رابطه خوب با یک کشور نباید نیاز به استقرار نیرو در آن کشور داشته باشد. در اصل، ایالات‌متحده باید این ایده را که می‌تواند از عراق به عنوان عرصه سیاست خود در قبال نفوذ به ایران استفاده کند کنار بگذارد. همچنین باید نگرشی اتخاذ کند که مبتنی‌بر این نباشد که «یا ما می‌مانیم یا ببینیم تا کی می‌توانی بدون ما زنده بمانی.» و خروج نیروها باید به صورتی باشد که از ثبات پایدار عراق حمایت کند و عراق بدون توجه به تهدید، نیازی به کمک نیروهای خارجی در آینده نداشته باشد.”

و خاطر نشان می‌کند: “البته عراق در اصلاح روابط دوجانبه خود با ایالات‌متحده نیز دارای نمایندگی و وظایفی است. سودانی باید برای مهار شبه‌نظامیان که امنیت و ثبات عراق را تهدید می‌کنند و برخلاف دستورات او به‌عنوان فرمانده کل قوا عمل کند، اقدامات بیشتری انجام دهد.

سیاستمداران ارشد عراقی، به‌ویژه آنهایی که از احزاب اسلامگرای شیعه هستند، باید به سیاست روابط متوازن عراق متعهد باشند که عراق را نسبت به کشورهای همسایه بی‌طرف می‌کند و برای اطمینان از اینکه گروه‌های مقاومت دولت را تضعیف نمی‌کنند، تلاش کنند.

بغداد نیاز به گفتگو با ایران، ترکیه و سوریه برای جلوگیری از بی‌ثباتی، رسیدگی به نگرانی‌های امنیتی، احترام به حاکمیت، اجتناب از نقض تحریم‌ها ‌و کنترل مرزها دارد. اگر عراق بتواند به ایالات‌متحده نشان دهد که می‌تواند قلمرو خود را کنترل کند و به منبع بی‌ثباتی در منطقه تبدیل نشود، در آن صورت موضع قوی‌تری خواهد داشت و می‌تواند درباره آنچه از روابط می‌خواهد مذاکره کند.

کارشناسان اندیشکده بنیاد قرن معتقدند: “استقرار نیروهای آمریکایی در عراق می‌تواند در قالب یک ظرفیت کاملاً آموزشی صورت بگیرد و این برنامه می‌تواند شامل آموزش و پشتیبانی ارتش عراق، پلیس فدرال، گاردهای مرزی و از همه مهمتر سرویس‌های ضد تروریسم باشد. سرمایه‌گذاری و حمایت از این نهادهای امنیتی با محوریت دولت به عنوان مقابله با گروه‌هایی عمل می‌کند که خارج از حاکمیت قانون عمل می‌کنند.

همچنین تمرکز روابط دوجانبه بین دو کشور باید از امنیت دور شده و به سمت همکاری با جامعه مدنی، بهبود حکمرانی و حرفه‌ای بودن نهادهای دولتی و کمک به عراق در پیشرفت اقتصادی با استفاده از تجربیات آمریکا در امور مالی، فناوری، کارآفرینی و نوآوری برود. این نوع حمایت به بودجه قابل‌توجهی نیاز ندارد، عراق کشور ثروتمندی است که نباید به کمک مالی نیاز داشته باشد، اما نیاز به مشارکت مداوم و تمایل به کار در یک محیط عملیاتی سخت دارد. اگر ایالات‌متحده برای کمک به توسعه عراق و رسیدن به همسایگانش بیشتر همکاری کند، روابط بسیار پایدارتر بوده و حمایت عمومی گسترده‌تر از هر مأموریت نظامی را تضمین خواهد کرد.”

در نهایت براساس هر سیاستی، آینده عراق باید حفظ یک کشور با ثبات باشد. عراق دارای حاکمیت و یکی از معدود دموکراسی‌ها ‌در خاورمیانه است. این یک وابستگی تحت اشغال ایالات‌متحده و تحت قیمومیت سازمان ملل نیست. این کشور در منطقه، دومین صادرکننده بزرگ نفت در اوپک و کشوری متنوع است که با کشورهای کلیدی مانند ایران، ترکیه، سوریه و عربستان سعودی همسایه است. کمک به عراق برای تبدیل شدن به یک الگوی منطقه‌ای حکومت کثرت‌گرا، دموکراتیک و فدرالیسم باید یک هدف اساسی باشد. ایالات‌متحده و عراق در مقابله با دولت اسلامی و سایر افراط گرایان خشن، جلوگیری از فروپاشی دولت و حفظ تعادل منطقه‌ای بین ترکیه، ایران و عربستان سعودی منافع مشترک دارند.

در سال‌های اخیر، عراق نسبت به سال‌های پس از تهاجم ۲۰۰۳-۲۰۰۸، توانمندتر شده و کمتر به ایالات‌متحده وابسته است. اما ساختار روابط ایالات‌متحده و عراق به این نتیجه نرسیده است. زمان آن فرا رسیده است که ایالات‌متحده از دلبستگی خود به عراق به عنوان عرصه رقابت با ایران خارج شود. در عوض، واشنگتن باید این کشور را به عنوان یک متحد بلندمدت بالقوه ببیند و عراق باید بتواند مانند بسیاری از کشورهای دیگر به روابط مستحکم با ایران ادامه دهد.

و در جمع‌بندی پایانی عنوان شده است: “ادامه حضور نیروهای آمریکایی می‌تواند دور جدید و خطرناک‌تری از نبرد بین شبه‌نظامیان و نیروهای آمریکایی را در زمان بی‌ثباتی شدید منطقه‌ای برانگیزد. چنین شعله‌هایی می‌تواند باعث درگیری منطقه‌ای یا درگیر شدن ایالات‌متحده در جنگی شود که نمی‌خواهد و می‌تواند واشنگتن را در یک مارپیچ تشدیدکننده حبس کند.

در حال حاضر، به نظر می‌رسد که دولت عراق صرفاً به مذاکره برای کاهش حضور نیروهای آمریکایی و پایان رسمی ائتلاف تحت رهبری ایالات‌متحده برای مقابله با داعش راضی است. ایالات‌متحده نیز با این اهداف موافق است، اما می‌خواهد آنها را در جدول زمانی خود دنبال کند نه در حالی که زیر آتش شبه نظامیان طرفدار ایران است.

اما تمامی این موارد مربوط به مذاکرات جاری است و هیچ بحث واقعی در مورد چگونگی توسعه روابط دوجانبه صورت نگرفته است، چیزی که مستلزم تصمیم‌گیری‌های دشوار از سوی هر دو طرف است و بی‌اعتمادی متقابل و ترس از امنیت و ثبات در عراق و منطقه مانع آن است.

پایان دادن به حکومت صدام حسین و اشغال عراق در سال ۲۰۰۳، برای ایالات‌متحده و از همه بیشتر، برای عراق، خون و گنج بسیار زیادی را در بر داشت. احمقانه است که اکنون فرصتی را برای بهره‌مندی از مزایای تغییر رژیم که زمانی سیاست‌گذاران آمریکایی به آن امیدوار بودند از دست بدهیم:‌ عراقی که با منافع ایالات‌متحده دوست است و از امنیت در منطقه حمایت می‌کند. این اهداف قابل دستیابی هستند، اما تنها در صورتی که واشنگتن آن را بپذیرد، زیرا به عراق کمک می‌کند تا ثبات دائمی داشته باشد اما لزوماً همه چیز با منافع بغداد موافق نخواهد بود.

از سوی دیگر، اگر ایالات‌متحده قادر نباشد آینده‌ عراق را بدون استقرار نیروهای آمریکایی در آنجا متصور شود، خطرات جدی شامل بی‌ثباتی بیشتر و واکنش غیرقابل اجتناب علیه ایالات‌متحده و شروع یک جنگ دیگر وجود دارد.

با یک سیاست بهتر در مورد عراق، ایالات‌متحده می‌تواند چیزی را پرورش دهد که به شدت به آن نیاز دارد:‌ یک کشور دوست، باثبات و دموکراتیک در خاورمیانه…

 

منبع:

Sajad Jiyad, “A Better U.S. Mission in Iraq: Fight ISIS, Invest in the State”, The Century Foundation (TCF), 2024

دیدگاه خود را ثبت کنید