مرکز ویلسون که در ردهبندی ده اندیشکده برتر جهان نیز قرار دارد در مقالهای با عنوان “حماس در چهارراه: عملگرایی، انزوا، و مسیر نامشخص پیشرو” با بررسی وضعیت حماس پس از آتشبس تلاش کرده تصویری شکستخورده و رو به نابودی از حماس ارائه دهد. تیلور لوک نویسنده این مقاله مدعی است حماس با آینده نامشخصی پس از آتشبس مواجه است و با از دست دادن رهبری، کاهش حمایت خارجی و تیرگی روابط با جناحهای فلسطینی دست و پنجه نرم میکند و علیرغم امتیازات عملگرایانه و شعارهای مقاومت، نقش حماس در حکومت غزه و سیاست گستردهتر فلسطین بحرانی است.
به اعتقاد نویسنده این مقاله “با دستیابی به آتشبس و پایان بالقوه جنگ پانزده ماهه غزه، حماس خسته و عملگراتر با آیندهای نامطمئن روبه رو است. منزوی، محاصره شده، بدون حامیان خارجی و رهبری اصلی آن که توسط اسرائیل ترور شد. حتی قدرتنمایی حماس با راهپیماییهای نظامی و نظارت بر خیابانها در اولین روزهای توافق آتشبس نیز نتوانست شک و تردید پیرامون آینده کوتاهمدت و بلندمدت جنبش اسلام گرایان در غزه و فراتر از آن را بپوشاند.”
نگارنده افول محور ایران، عدم تمایل کشورهای عربی برای میزبانی یا مشارکت در این جنبش و کاهش محبوبیت حماس در کرلنه باختری رود اردن و غزه را عامل تضعیف حماس دانسته و معتقد از حماس از نظر ژئوپلتیکی بیهدف شده است.
در این مقاله عنوان شده است: “توافق آتشبس ژانویه، منجر به تلاش فزاینده تحت فشار و عملگرایانه حماس برای به خطر انداختن آینده خود پس از جنگ شد. در مذاکرات قاهره و دوحه از نوامبر ۲۰۲۴ تا ژانویه ۲۰۲۵، حماس پس از یحیی سنوار تمایل خود را برای همکاری با رقیب خود فتح، واگذاری کنترل غزه و دادن امتیاز به اسرائیل در مذاکرات آتشبس گروگان نشان داده است.
با این حال، موضوع خلع سلاح و امتناع از دست کشیدن از مقاومت مسلحانه – همراه با شهرت سمی بینالمللی حملات ۷ اکتبر – موجب شده تعداد کمی از متحدان خارج از کشور یا جناحهای فلسطینی حاضر به مشارکت در حکومت حماس و بازسازی غزه پس از جنگ باشند.
تصمیمات بعدی حماس در طول آتشبس شش هفتهای میتواند تعیینکننده این باشد که آیا میتواند به یک جنبش سیاسی فلسطینی تبدیل شود و در یک روند سیاسی گستردهتر مشارکت کند یا به یک گروه شورشی مسلح در غزه تقلیل خواهد یافت.”
عملگرایی پس از جنگ
آتشبس غزه، یک ماه پس از موافقت حماس با پیشنهاد مصر مبنیبر تشکیل کمیتهای متشکل از رهبران جوامع مستقل برای اداره نوار غزه پس از جنگ، با هماهنگی تشکیلات خودگردان فلسطین و جنبش فتح شکل گرفت.
به اعتقاد تیلور لوک نقطه عطف کلیدی برای موافقت حماس با آتشبس در ۱۶ اکتبر ۲۰۲۴، پس از کشته شدن رهبر سیاسی و نظامی حماس (یحیی سنوار، معمار حملات مرگبار ۷ اکتبر) رخ داد و ادامه میدهد:”مواضع تند آقای سینوار، همراه با امتناع بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل از موافقت با چیزی فراتر از یک آتشبس موقت، ظاهراً مانع از پیشرفت در دورههای متعدد مذاکرات آتشبس و آزادی گروگان در طول سال ۲۰۲۴ شده بود. منابع فلسطینی بیان کردند که امتناع سنوار از دادن امتیاز مانع از مذاکرات جداگانه با میانجیگری مصر با تشکیلات خودگردان فلسطین و جنبش فتح درباره حکومت غزه پس از جنگ شد.
قتل آقای سینوار در اکتبر، پایگاه قدرت در تصمیمگیری حماس را از داخل غزه به دفتر سیاسی عملگراتر آن در خارج از کشور تغییر داد. این تغییر مصادف بود با امتیازات متعددی که جنبش داده بود. اگرچه حماس از رهبران جدید شاخههای سیاسی و نظامی جنبش برای محافظت از افراد در برابر ترور نام نبرده است، اما به طور گسترده این باور وجود دارد که این بازوی جنبش در خارج از کشور است که تصمیمات کلیدی را میگیرد.
گزارشات حاکی از آن است که طی مذاکرات آتشبس در ماه دسامبر، حماس با حضور نظامی اسرائیل در غزه در دور اول آتشبس و تبادل گروگانها و کنترل اسرائیل بر کریدورهای کلیدی تا آخرین روز مرحله اول موافقت کرده بود. مطابق این مذاکرات و اعلام موافقت حماس، حتی بدون تضمین، آتشبس وارد مرحله دوم شده و منجر به عقبنشینی کامل اسرائیل و توقف درگیریها میشد. این آتشبس، یک ماه پس از موافقت حماس با پیشنهاد مصر مبنیبر تشکیل کمیتهای متشکل از رهبران جوامع مستقل برای اداره نوار غزه پس از جنگ، با هماهنگی تشکیلات خودگردان فلسطین و جنبش فتح شکل گرفت.
پس از ماهها امتناع، جنبش با حضور کمیته حکومتی پیشنهادی جهت نظارتبر غزه موافقت کرد و عملاً اجازه بازگشت حکومت تحت سلطه فتح به نوار را داد. موضوعی که قبلاٌ برای حماس خط قرمز محسوب میشد. تا ۳ فوریه، مذاکرات بر سر مرحله دوم آتشبس و حکومت غزه پس از جنگ آغاز میشود و پیشنهاد مصر همچنان سناریوی مطلوب حماس است.
با اینحال نشانههایی وجود دارد که عملگرایی و امتیازات حماس بسیار کم و دیر به دست آمده است. تشکیلات خودگردان فلسطین و سازمان آزادیبخش فلسطین هر دو پیشنهاد مصر برای تشکیل کمیته حکومتی را رد کرده و در عوض، اعلام کردهاند که آمادهاند «مسئولیت کامل نوار غزه را به تنهایی به عهده بگیرند». کشورهای عربی نیز در تلاشند ایالات متحده را برای تحت فشار قرار دادن اسرائیل برای موافقت این موضوع ترغیب کنند.”
بازگشت تشکیلات خودگردان فلسطین
مرکز ویلسون در این مقاله مدعی شده است: “در روزهای آغازین جنگ اسرائیل و حماس در سال ۲۰۲۳، ساف به حماس پیشنهاد داد خلع سلاح و راهحل دو کشوری در مرزهای ۱۹۶۷ را پذیرفته و با معاهدات امضا شده با جامعه بینالملل و اسرائیل موافقت کرده و به سازمان بپیوندد. در ژوئیه ۲۰۲۴ در پکن، مجدداً پیشنهاد مصالحه سیاسی توسط ساف تکرار شد اما اکنون ساف، قاطعانه مخالف هرگونه ارتباط با حماس است.”
مطابق دیدگاه نویسنده مقاله، چشمانداز اشغال نظامی بیپایان اسرائیل و ناامیدی فزآینده در میان ساکنین غزه از ویرانیهای ناشی از جنگ، این احساس در میان فتح و مقامات کرانه باختری به وجود آمده که اکنون در موقعیت قویتری قرار دارند. همچنین ساف و تشکیلات خودگردان فلسطین به این دیدگاه رسیدهاند که هرگونه همکاری با حماس به جایگاه آنها نزد جامعه بینالملل و ایالات متحده، بهویژه در مورد دولت ترامپ آسیب خواهد زد. با توجه به اینکه مذاکرات در مورد فاز دوم آتشبس و آینده غزه پس از جنگ تا اوایل فوریه آغاز می شود، حماس در برنامههای حکومتداری و بازسازی پس از جنگ کنار گذاشته شده است.
و ادامه میدهد: “در حالیکه آتشبس به سمت مرحله دوم خود میرود یکی از موضوعات مورد مناقشه، مسئله تسلیحات حماس است. حماس اعلام کرده که پس از جنگ با نهاد حاکم در غزه وارد جنگ چریکی نشده و با آنها همکاری خواهد داشت مگر اینکه این نهاد فلسطینی نباشد، یا تحت کنترل یا تأثیر اسرائیل بوده و «پشت تانک اسرائیلی» قرار گیرد.
در آوریل ۲۰۲۴، خلیل الحیا، معاون یحیی سنوار، در مصاحبهای گفت که حماس در صورتی خلع سلاح شده و سلاحهای خود را زمین میگذارد و با آتشبس موافقت میکند که کشور فلسطین مطابق توافقنامه ۱۹۶۷ تأسیس شود.
در مصاحبهای در جولای ۲۰۲۴، باسم نعیم، یکی از اعضای دفتر سیاسی حماس در خارج از کشور، گفت حماس سلاحهای خود را زمین نمیگذارد زیرا هیچ تضمینی وجود ندارد که اسرائیل دوباره به آنها و نوار غزه حمله نکند. با این حال، نعیم تمایل حماس برای تجدیدنظر در تعهد خود به مقاومت مسلحانه علیه اسرائیل را در صورت اجماع ملی فلسطین یا رأی دادن به بهترین مسیر رو به جلو را ابراز کرده بود و با اکثریت موافق بود که مقاومت غیرمسلحانه باید آینده مبارزات فلسطینی باشد.”
تیلور لوک معتقد است دلایل استراتژیک برای عدم تمایل حماس به خلع سلاح وجود دارد و گردانهای قسام ثابت کرده است که بزرگترین اهرم فشار بر اسرائیل و گروههای رقیب فلسطینی است.
و بیان میکند: “علیرغم تخمینهای مختلف اسرائیل از گردانهای تخریب شده، حماس نیروهای رزمی خود را در شمال، مرکز و جنوب غزه حفظ کرده است. در اوایل ژانویه ۲۰۲۵، حماس پرتاب موشک به سمت اسرائیل را از سر گرفت و احیای مجدد یگانهای آن در شمال، حملات به نیروهای اسرائیلی را در روزهای منتهی به آتشبس تشدید کرد. علیرغم یک عملیات ویرانگر نظامی دو ماهه توسط اسرائیل که برای پاکسازی شمال طراحی شده بود، در حال حاضر اسرائیل با یک “جنگ فرسایشی” بیپایان روبرو است. در ماه ژانویه، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالاتمتحده عنوان کرد: طبق برآوردها «حماس تقریباً به همان اندازه که نیرو از دست داده، مبارز جدید به خدمت گرفته است و صفوف نابودشده خود را دوباره احیاء کرده است.»
مقامات حماس هنوز “کمیته حکومتی مستقل” پیشنهادی مصر را گزینه مطلوب خود برای غزه پس از جنگ میدانند. این پیشنهاد یک دوره بازسازی دو تا سه ساله را در برمیگیرد و پس از آن انتخابات دولت ملی فلسطینی که بر کرانه باختری و غزه حکومت خواهد کرد، برگزار میشود.
در این سناریو، حماس کار کمیته مستقل را تسهیل میکند، اما در حکومتداری یا تصمیمگیری شرکت نمیکند. همچنین به جنبش اجازه داده میشود تا ساختار خود را بازسازی کرده و احتمالاً نام تجاری خود را تغییر دهد.
پس از جنگ، این جنبش احتمالاً تلاش خواهد کرد تا سرمایه سیاسی خود را که معتقد است با خروج از جنگ غزه و تعهد خود به مقاومت مسلحانه در میان فلسطینیان به دست آورده است، حفظ کند. حماس ممکن است با نمایش اعتبار مقاومت مسلحانه و تضاد ستیزهجویانه آن با دیدگاه تشکیلات خودگردان فلسطین مبنیبر مذاکره با اسرائیل و ناتوانی در محافظت از فلسطینیها در برابر حملات مرگبار شهرکنشینان، تلاش کند خود را از یک جنبش مستقر در غزه به سمت موقعیت قدرت در کرانهباختری هدایت کند.”
کاهش حمایت خارجی
کارشناس موسسه ویلسون در این مقاله عنوان کرده است: “با بنبست بر سر حکومت غزه و فقدان متحدان در خارج، حماس ممکن است به عنوان یک بازیگر مسلح پیشرو اما ضعیف در غزه باقی بماند.
وی استدلال خود برای اثبات این موضوع را اینگونه بیان میکند که: “آینده حماس با از دست دادن محور راهبردی سنوار شکل خواهد گرفت: حمایت ایران و محور مقاومت. سنوار یکی از رهبران حماس بود که برای تقویت روابط با ایران و تمرکز بر دشمن مشترک خود اسرائیل برای التیام شکاف بین حماس و تهران بر سر بشار اسد در سوریه تلاش کرد.
با از هم پاشیدگی محور مقاومت ایران، حزبالله تنزل یافته و فروپاشی رژیم اسد مسیر قاچاق سلاح از سوریه از بین رفته است. مجری اصلی گرایش حماس به ایران (یحیی سنوار) دیگر زنده نیست و از نظر استراتژیک برای حماس، احتمال اتکا به ایران ضعیفتر شده است.
با این حال، هیچ دولت یا قدرت خارجی دیگری برای دراز کردن دست خود به سوی حماس پیشقدم نشده است. در میان کشورهای عربی، تنها مصر و قطر به صورت دیپلماتیک با این سازمان برای پایان دادن به درگیری تعامل داشتهاند.”
و ادامه میدهد: “مطابق گزارشها در ماه نوامبر، اجازه اقامت رهبران منتخب حماس در قطر بهعنوان بخشی از توافق با ایالات متحده به پایان رسیده و دوحه گفته است که دیگر میزبان دفتر سیاسی حماس نخواهد بود. تاکنون هیچ کشور عربی اقدام یا صدور بیانیهای برای حضور حماس به میان عربها نداشته است.
ترکیه، متحد ناتو، در میان هشدارهای ایالاتمتحده، علاقه به میزبانی این جنبش را رد کرده است. آنکارا بهجای دعوت به درگیری با اسرائیل، به گسترش قدرت خود در سوریه مشغول بوده است.
فلذا با بن بست بر سر حکومت غزه و فقدان متحدان در خارج از کشور، حماس ممکن است به عنوان یک بازیگر مسلح پیشرو اما ضعیف در غزه باقی بماند. علیرغم تلاشهای حماس برای گسترش نفوذ خود فراتر از غزه با حملات ۷ اکتبر، حماس در نوار غزه است که احتمالاً در مورد آینده آن تصمیمگیری خواهد شد.”
منبع:
Taylor Luck, “Hamas at Crossroads: Pragmatism, Isolation, and the Uncertain Path Ahead”, Wilson center, January 22, 2025